باد....
نوشته شده توسط : نفیسه

زمان میگذرد...

من دلتنگم...

دلتنگ آن چه نمیدانم چیست...

نمیدانم اما چشمهایم را خیسِ خیس میکند از اشک...

من دلتنگم...

و زمان...

میگذرد...

آرام...

آرام...

دلتنگی هایمان را شاید یک روز، باد

با خود ببرد؟...

مگر نه که این طور است؟...

بگو...

بگو...

من دلم تنگ است...

چه اعترافِ ساده ی محزونی...

بگذار دلم اندوهش را بی آویزد بر اندرونی های ذهنُ روح...

بی آنکه محاکمه اش کنم

که چرا بغض کرده است!...

زمان میگذرد...

مثل باد...

مثل برق...

شاید ، یک بار...

مثل باد، دلتنگی های مرا با خود ببرد!...

شاید...





:: بازدید از این مطلب : 310
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 دی 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: