فردا که بيايد
برايم زندگينامه چاپ می کنند
از بچه هايم مينويسند و با تاريخ تولد پدرم کلنجار ميروند.
فردا که بيايد به دنبال جا ميگردند، تا برايم موزه بسازند.
برای من که از گرسنگی مرده ام در قبيله مان گوسفند ها قر بانی ميکنند.
فردا که بيايد خانه استجاری ام را چراغانی ميکنند.
در باد
در ياد
ومن، چه سهل چه ساده صاحب خانه ميشوم.
:: بازدید از این مطلب : 636
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41